1. چرا احساس می کنم جلسات مشاوره برای من نتیجه بخش نبوده است؟

1. چرا احساس می کنم جلسات مشاوره برای من نتیجه بخش نبوده است؟



نوشته ی کوتاه قرار است در مورد پاسخ به این پرسش باشد که ” چرا به رواندرمانی نیاز داریم؟”. اما پیش از هر چیز باید بگویم در دل این پرسش فرضی نهفته است که باید آشکار شود؛ این فرض که ما به روان درمانی نیاز داریم! واقعا نیاز داریم؟ اصلا نیاز داشتن یعنی چه؟ یعنی همانطورکه به پزشک عمومی و متخصص نیاز داریم؟ یا همانطور که به لوله کش و برق کار نیاز داریم؟ پس بگذارید ابتدا کمی شفاف کنیم که نیاز داشن به رواندرمانی چگونه است.

 پیدایش رواندرمانی به شیوه ی کنونی، که دو نفر روبروی هم بنشینند و با هم حرف بزنند و انتظار داشته باشند از دل این گفتگو چیزی حاصل شود شبیه به “بهبود” یا “کاهش علائم” احتمالا به Talking Cure یا گفتگوی شفابخش بروئر و فروید بر می گردد که می توانید تاریخچه اش را مفصل بخوانید. با همین نگاه می توان گفت خود پیدایش روان درمانی و رشد چشمگیر آن، نشان دهنده ی یک نیاز است. نیازی به به فوریت متخصص مغز یا قلب اما شاید با همان ضرورت. نیاز به رسیدگی به روان و مسائل و رنج های آن، همان گونه که به جسم و مسائلش میرسیم.

از سوی دگر، باید گفت که نیاز داشتن به بعضی چیزها را شاید بتوان اینگونه دید که ما بدون آن چیز نابود نمی شویم و زیست مان متوقف نمی شود اما با داشتن شان زیستی متفاوت، با رنج کمتر و سلامت بیشتر خواهیم داشت. رواندرمانی یکی از این دسته چیزهاست که گرچه در مواقعی برای رسیدگی به برخی بیماری ها تجویز می شود اما امروزه می دانیم که محدود به بیمار و بیماری نیست؛ فضایی امن است در اختیار همه.

باید رک و شفاف گفت که هیچ بایدی برای مراجعه به درمانگر وجود ندارد و کسی هرگز شما را مجبور نمی کند به رواندرمانی بروید(استثناها را بر من ببخشید)؛ اما اگر بدانید فضایی مهیاست که کمک می کند زندگی بهتر، رنج کمتر و سلامت بیشتری داشته باشید، آیا امتحانش نمی کنید؟ فضایی که پیشنهادش به شما این است که نیازی نیست تمام بار زندگی را تنهایی به دوش بکشید؛ فضایی که رابطه ای امن به شما پیشکش می کند که در آن شنیده خواهید شد، دیده خواهید شد و به زندگی خود با تمام پستی و بلندی هایش نگاه خواهید انداخت؛ و البته تجربه هایی جدید خواهید داشت و چیزهایی یاد خواهید گرفت( و یاد خواهید داد). آیا خود را از داشتن چنین تجربه و فضایی محروم می کنید؟

اگر قرار باشد اصل مطلب و آن تمایز اساسی رواندرمانی را بیان کنم، بی شک از اروین یالوم کمک می گیرم:

“رابطه درمان می کند”. به عبارتی، ما در رابطه متولد می شویم، در رابطه آسیب می بینیم و در رابطه نیز بهبود میابیم. رواندرمانی قرار است بستری برای چنین رابطه ای باشد. رابطه که در آن خود را از نو و بهتر و یکپارچه تر بشناسیم و رنج های اضافه مان را زمین بگذاریم.