آغاز روانشناسی تحلیلی
پس از فروپاشی روابط فروید و یونگ در سال ۱۹۱۳، بیش از سه ربع قرن طول کشید تا چیزی شبیه به دیالوگ بین نوادگان تحلیلگر این دو بنیانگذار در آمریکا شروع شود. به لطف تلاشهای حداقل یک تحلیلگر یونگی، جوزف ویلرایت که دوست صمیمی اریک اریکسون، فریدا فروم-ریچمان و بسیاری از روانکاوان دیگر بود (Kirsch, 2000, p. 78-79)، [که] در طول دهههای ۱۹۴۰، ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میزانی تماس شخصی در حلقههای حرفهای در آمریکا وجود داشت و در دههی ۱۹۷۰ حتی کنفرانسهای بزرگی در سان فرانسیسکو برگزار میشد که در آنها، فرویدیها و یونگینها به عنوان همکار با هم ملاقات میکردند. با اینهمه، اخیراً در سال ۱۹۹۲، در کتابی جامع به نام زمینهی مشترک روانکاوی به سرویراستاری رابرت والرشتاین، براساس آنچه که فروید اخراج «مخالفان» اولیهی روانکاوی میدانست، رویکرد یونگی قاطعانه کنار گذاشته شد. تنها بررسی مفصل در این کتاب که به وجهی از کار بالینی یونگ پرداخته بود، برگرفته از ارزیابی بهشدت منتقدانهی یک نوشتهی یونگی معاصر از اولین مطالعهی موردی یونگ برای رسالهی پزشکیاش بود، که از دیدگاه «زمینهی دو فردی» رابرت لنگز انجام گرفته بود (Goodheart, 1984, Wallerstein, 1992, pp. 45-46, 206; see also Plaut, 1988; Samuels, 1988). چنین احتیاطی دربارهی مشروعیت روانشناسی تحلیلی به عنوان یکی از انواع تحلیل، دنبال کننده الگویی است که در ادبیات روانکاوی تا آن زمان میتوان دید: تکرار نقدها به کار یونگ و تنها اشارهای گذرا به پیوندهای منطقیِ ارتباطاتِ زنجیرهوارِ موجود در آن.
با وجود این، در دههی گذشته تعداد روبهرشدی تعامل محترمانهتر و سازندهتر وجود داشته، که همهی حاضران در این تعاملها را توانگرتر میکند (Kirsch, 2000, p. 242). در سال ۱۹۹۶، مجلهی مقالات انتقادی روانکاوی بخش زیادی از یکی از شمارههایش را به یک «سمپوزیوم: تفکر پسایونگی» تخصیص داد که اندرو ساموئلز ویراستار، مهمانش بود و دو تن از نویسندگان مقالهی فعلی در آن مشارکت داشتند. در ماه ژوئن همان سال، مجلهی بینالمللی اصلی در حوزهی روانشناسی تحلیلی، به رهبری یکی از نویسندگان حاضر، اولین کنفرانس از مجموعه کنفرانسهای متمرکز بر تعامل نوظهور بین روانشناسی تحلیلی و روانکاوی را برگزار کرد. سخنرانانی که نمایندهی گرایشهای تحلیلی متفاوت در هر دو جبهه بودند، مقالاتی تأثیرگذار ارائه کردند که بسیاری از آنها در شمارهی ژانویهی ۱۹۹۷ مجلهی روانشناسی تحلیلی چاپ شدند (Covington, Wharton, & Beebe, 1997). روانکاوان و روانشناسان تحلیلی که به مثابهی همکار با هم مواجه میشدند، متوجه شدند عدمقطعیت اولیه در هر دو طرف دربارهی دورنماهایی برای یک دیالوگ فراگیر، زمانی حل شد که تبادلاتشان، دغدغههای مشترکی را در نوع رویکرد[شان] به روش بالینی فاش ساخت. و .....